ریسک
در مورد ریسک دو دیدگاه مجزا وجود دارد:
دیدگاه اول: ریسک به عنوان هر گونه نوسان احتمالی بازده اقتصادی در آینده.
دیدگاه دوم: ریسک به عنوان نوسانات احتمالی منفی بازده اقتصادی در آینده.
آنچه تحت عنوان«نظریهء مدرن پرتفوی» مطرح میشود، شالودهاش توسط هری مارکوویتز بنا شد و بر اساس رابطهء بازدهی و ریسک تبیین میشود. در این نظریه، ریسک منطبق بر دیدگاه اول و به عنوان انحراف از میانگین بازدهی تعریف میشود، به تعبیر دیگر نوسانات بالا و پایین همارزش هستند و واریانس و انحراف معیار شاخصهای عددی برای اندازهگیری ریسک تلقی میشود. ذکر این نکته لازم است که پیشفرض استفاده از واریانس و انحراف معیار و وجود توزیع نرمال برای صفت متغیر است، چرا که در این توزیع شاخص پراکندگی انحراف معیار و واریانس تعریف میشود. این نظریهء شاخص شارپ را معیاری مناسب برای ارزیابی عملکرد پرتفوی ارایه میکند. شاخص شارپ بازده اضافی پرتفوی- اختلاف میانگین بازدهی پرتفوی و نرخ بازده بدون ریسک- را در ازای هر واحد ریسک پرتفوی میسنجد. در مقابل نظریهء مدرن پرتفوی، «نظریهء فرامدرن پرتفوی» مطرح شده که برخلاف نظریهء قبلی فرض را به غیرنرمال بودن توزیع احتمالات بازدهی قرار میدهد. مفهوم ریسک در این نظریه تغییر میکند، ریسک به عنوان انحرافات نامطلوب و نامساعد نسبت به میانگین یا نرخ بازدهی هدف تعریف میشود، به گونهای که نوسانات بالاتر از میانگین (یا نرخ بازدهی هدف) مساعد است و تنها نوسانات پایینتر از میانگین (یا نرخ بازدهی هدف) نامطلوب است. براین اساس، شاخصهای عددی نیم واریانس و نیم انحراف معیار و درحالت بسیار کلی «کمترین گشتاور جزیی» برای اندازهگیری ریسک، مناسب تلقی میشوند. ریسک نامطلوب به عنوان شاخص اندازهگیری ریسک، نوسانات منفی بازدهی اقتصادی در آینده را در برمیگیرد (منطبق بر دیدگاه دوم ارایه شده از ریسک) و به دو شیوهء «نیم واریانس زیر نرخ میانگین» و «نیم واریانس زیر نرخ بازده هدف» تعریف و محاسبه میشود. اگر توزیع بازدهی دارایی نرمال باشد، معیار نیم واریانس عددی را به دست میدهد که دقیقا نصف واریانس است، به همین علت آن را نیم واریانس میخوانند.
گروهی از محققان نسبت جدیدی را برای ارزیابی عملکرد ارایه میکنند تحت عنوان «نسبت پتانسیل مطلوب» که به اختصار آن را UPR میخوانند. این نسبت، پتانسیل مطلوب را به ریسک نامطلوب میسنجد; مطلوب را به نامطلوب. این نسبت مبتنی بر نظریهء فرامدرن پرتفوی است. تحقیقاتی که صورت گرفته نشان داده که اگر توزیع بازدهی نرمال باشد، هر دو نسبت شارپ و پتانسیل مطلوب رتبهبندی یکسان را ارایه و پرتفوی بهینهء مشابهی را انتخاب خواهند کرد. همچنین اگر توزیع بازدهی از چولگی منفی برخوردار باشد، باز نتایج حفظ میشود ولی در صورتی که توزیع بازدهی از چولگی مثبت برخوردار باشد، احتمال دارد رتبهبندیهای یکسان یا حتی _ضد و نقیض یکدیگر ارایه شود. در این تحقیق سعی ما بر این است که نسبت شارپ و نسبت پتانسیل مطلوب را در کنار یکدیگر به عنوان دو معیار ارزیابی عملکرد برای شرکتهای سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران محاسبه کرده و ببینیم آیا هر دو نسبت رتبهبندی یکسانی را از عملکرد شرکتهای مورد بررسی ارایه میکنند یا نه. به عبارتی بهتر به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که، آیا در نظر گرفتن ریسک نامطلوب به عنوان شاخص کمی ریسک، بر نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد شرکتهای سرمایهگذاری تاثیر دارد یا خیر؟
سوالات و فرضیات تحقیق
به منظور بررسی اثر ریسک نامطلوب بر عملکرد تعدیل شده بر مبنای ریسک، در شرکتهای سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، فرضیهء اصلی تحقیق به این صورت مطرح شد:
فرضیه صفر:بین رتبهبندی شرکتهای سرمایهگذاری براساس نسبت شارپ و رتبهبندی آنها بر اساس نسبت پتانسیل مطلوب رابطهء معناداری وجود ندارد.
فرضیه یک:بین رتبهبندی شرکتهای سرمایهگذاری براساس نسبت شارپ و رتبهبندی آنها بر اساس نسبت پتانسیل مطلوب رابطهء معناداری وجود دارد.
این فرضیه درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا بین رتبهء کسب شدهء شرکتهای سرمایهگذاری بر اساس معیار اول (نسبت شارپ) و رتبهء به دست آمده براساس معیار دوم (نسبت پتانسیل مطلوب)، همبستگی معناداری وجود دارد یا نه؟
این پژوهش از نوع پژوهشهای همبستگی است. پژوهشهای همبستگی شامل تمامی پژوهشهایی است که در آنها سعی میشود، رابطهء بین متغیرهای مختلف با استفاده از ضریب همبستگی، کشف یا تعیین شود. از آنجا که ماهیت متغیرهای تحقیق کیفی است، بنابراین از فنون و روشهای آماری ناپارامتریک استفاده شده است. در این تحقیق به منظور محاسبهء بازدهی ماهانهء تکتک سهام پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، اطلاعات مربوط به روند قیمت، برگزاری مجامع، سود تقسیمی و... از نرمافزارهای صحرا و تدبیرپرداز و سایت اطلاعرسانی بورس اوراق بهادار تهران استخراج شد. از آنجا که براساس نمونهگیری به عمل آمده، بازدهی محاسبه شده توسط این نرمافزارها قابلیت اتکای لازم را نداشت، محقق شخصا به محاسبهء بازدهی ماهانه اقدام کرده، همچنین اطلاعات مربوط به پرتفوی سرمایهگذاریهای هر کدام از شرکتهای سرمایهگذاری از اطلاعیههایی که به صورت ماهانه به بورس داده میشود به دست آمد. دورهء زمانی تحقیق نیز از ابتدای فروردین1380 تا پایان اسفند1384 در نظر گرفته شده است. جامعهء آماری این تحقیق، در برگیرندهء تمامی شرکتهای سرمایهگذاری پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که در دورهء زمانی مورد نظر به صورت مستمر در بورس فعالیت داشتهاند، است. از مجموع 17 شرکتی که حایز شرایط فوق بودهاند، تعداد 11 شرکت به دلیل برخورداری از پرتفویی که بالغ بر 60 درصد از آن به سرمایهگذاریهای خارج از بورس اختصاص داشت از جامعهء آماری حذف شده و در نهایت تعداد شش شرکت به عنوان شرکتهای مورد مطالعه برگزیده شدند. به عبارت دیگر وجود سرمایهگذاریهای غیربورسی ما را در ارزیابی عملکرد با مشکلات عدیدهای روبه رو میکند، بنابراین بخش غیر بورسی پرتفوی شرکتهای سرمایهگذاری از حیطهء بررسی حذف شد. محقق برای جلوگیری از کسب نتایج غیرمنطقی و غیرقابل اتکا و با نظر اساتید متخصص و مجرب، شرکتهای سرمایهگذاری را انتخاب کرد که متوسط نسبت پرتفوی بورسی به کل پرتفوی آنها، در طول دورهء زمانی تحقیق بالای70 درصد است. به دلیل محدود بودن تعداد جامعهء آماری، محقق در این تحقیق اقدام به نمونهگیری نکرده و تمامی شرکتهای مذکور را به منظور بررسی و ارزیابی عملکرد انتخاب کرد.
در پایان با توجه به مطالعات صورت گرفته گفتنی است، وجود ارتباط معنادار بین رتبهبندیهای صورت گرفته توسط نسبتهای شارپ و پتانسیل مطلوب تایید میشود. نتیجهء حاصل از این تحقیق با نتایج حاصل از تحقیقی که توسط سورتینو و همکارانش در سال 2001 روی بازارهای یورونکست انجام گرفت، منطبق است.